3 july 2019
داستانهای شاهنامه در قالب منظوم نوشته شدهاند و هر یک حال و هوای ویژه خود را دارند. در دوره روایت شناسی به ۱۲نوع روایت در شاهنامه پرداخته میشود و هر جلسه به شناخت یک روایت اختصاص خواهد یافت . این ۱۲ نوع روایت در دستههای زیر تقسیمبندی میشوند :
داستان٬های اساطیری
داستانهای پهلوانی
داستانهای تاریخی
داستانهای عامیانه
داستانهای رزمی
داستانهای عاشقانه
داستانهای شاعرانه-عارفانه
داستانهای سیاسی-اجتماعی
داستانهای اخلاقی
داستانهای فلسفی
داستانهای واقعنما و داستانهای رمزی
داستانهای غمانگیز و شاد
مدرس دوره : دکتر نغمه دادور
متولد اردیبهشت ۱۳۶۰/ تهران
دانش آموخته ی دکتری زبان و ادب فارسی از دانشگاه فردوسی مشهد
سوابق پژوهشی:
- کتاب “جهان کرد یکسر پر آواز خویش” مجموعه مقالات شاهنامهپژوهی سال 1392
- “شیرین، حقیقتی تاریخی یا اسطورهای” مقالۀ علمی-پژوهشی 1391
- “اسطورۀ داوری ایزدی بوسیلۀ آتش در شاهنامه ” مقالۀ علمی-پژوهشی 1393
- “جایگاه شاهنامه نزد مردم در دهۀ شصت” مقالۀ علمی-پژوهشی 1395
۵. “شاهنامه پس از پیروزی انقلاب اسلامی” مقاله علمی_پژوهشی
- “کاربرد نظریۀ زیباییشناسی دریافت در تدوین کتابنامههای ادبی” مقالۀ علمی-پژوهشی 1395
- “Shahnameh and its Discource with History ” ارائۀ مقاله در دانشگاه علیگر هند 2013
- “کتابشناسیتفسيري راهي به سوي نگارش تاريخ معناي شاهنامه
- گذر شیرین از آتش اسطوره: سال 1388
- هنر اسطوره سازی نظامی (فصلنامۀ ثریا ) 1388
- صحنه پردازي و زاويۀ ديد در قصه ها کرامت سال 1390
- بررسی نقش ساخت اطلاعی در دیریابی اشعار صائب سال 1391
- نگاهی به کتاب برابرنهاد غررالسیر ثعالبی و شاهنامه، فصلنامۀ پاژ 1391
- پاسخی به یک نقد، فصلنامۀ پاژ 1391
- شاهنامه در دو بازخوانی، فصلنامۀ گزارش میراث 1394
- مردم، شاهنامه و سلطۀ آمرانۀ ادبی تارنمای انسانشناسی و فرهنگ 1392
- نقد کتاب پژوهشی در خرقۀ درویشان و دلق صوفیان، تارنمای انسانشناسی و فرهنگ 1393
- “عمارتگهی در خور خسروان” 1395
- نقد کتاب گزینۀ اشعارناتل خانلری ، دریچه
دریافت جایزه فردوسی از دانشگاه فردوسی مشهد آذرماه ۱۳۹۶ به عنوان رساله برتر در ادبیات حماسی
انتشار مقالات پراکنده در مجلات دریچه، پاژ، نشریۀ صبح اندیشه، تارنمای انسان شناسی و فرهنگ، بخارا و آیینۀ میراث
خوانش شاهنامه در روزگار ما، بهنوعی رواندرمانی است. نغمه دادور، استاد زبان و ادبیات فارسی در متن پیش رو، از راز ماندگاری این اثر ملی میگوید و به دلایلی اشاره میکند که تکلیف حفظ شاهنامه را برای آیندگان واجب میکند.در سده اخیر، شاهنامه پژوهی یکی از اهداف رشته ادبیات و ایرانشناسی بوده اما پیشازاین سده نیز عواملی باعث شده تا این مکتوبه کهن، حفظ شود و به نسلهای اخیر برسد تا بالاخره شاهنامه پژوهی، در ابعاد تخصصی، از زمان ظهور دانشگاه در ایران مرسوم شود.عواملی که باعث شده متن شاهنامه، که بهگونهای سند حیثیت و هویتی کشور ماست، در این سالها کامل و بیتغییر محفوظ بماند چیست؟ نغمه دادور، علت دوام طولانی این اثر را خوانده شدن مداوم شاهنامه طی این هزاره میداند.به اعتقاد این استاد ادبیات فارسی، یکی از دلایلی که شاهنامه، در دوران مختلف مورد علاقه مردم ایران قرارگرفته این است که شاهنامه به نسبت سایر آثار ادبی، زبان سادهای دارد و در خوانش این اثر کمتر به فرهنگ لغت احتیاج است و درصد بالایی از ابیات این اثر هم بدون هیچ جابجایی و آسانسازی قابلفهم هستند.وی ضمن خوانش ابیاتی برای تصدیق این ادعا گفت: فردوسی از زبان مردم زمان استفاده کرده، نه زبان دربار و زبانی که با عربی آمیختهشده باشد. از طرفی دیگر، به همین جهت که مردم، شاهنامه را به خانههای خود راه دادهاند، زبان شاهنامه تا این دوره همراه ما بوده و زبان ما به این متن نزدیک مانده است.به گفته دادور و بنابر پژوهشهای اخیر حدود ۷۲۶ واژه عربی در 50000 بیت شاهنامه وجود دارد. فردوسی در سرایش این اثر، از زبان مادری خود، فارسی بهره برده و غیرت او بر ایران و زبان ایرانی، باعث جدیت او در انجام این امر شده، ضمن اینکه منابعی که در دسترس او بوده، عموماً کهن و کمتر به واژگان بیگانه آغشته بودهاند.این ادبیات پژوه، در ادامه صحبتهایش در باب راز ماندگاری شاهنامه، اظهار کرد: شاهنامه همواره عفت کلام و حدود فرهنگی را حفظ کرده. در هیچ کجای شاهنامه، فردوسی پای خود را از دایره ادب فراتر نگذاشته و در گفتن از ویژگیهای بد، تنها به اشارهای غیرمستقیم کفایت میکند، درحالیکه در آثار شعرای دیگر، بعضاً موضوعات، داستانها، واژگان و مفاهیمی وجود دارد که خواندنش مناسب تمام اعضای خانواده نیست.وی افزود: ویژگی دیگر شاهنامه که باعث ماندگاری آن طی قرون بوده، بلاغت شاهنامه است؛ یعنی تشبیهات، کنایات، استعارات و دیگر ارکان ادبی که این اثر را خواندنی کرده. پیش و پس از شاهنامه، منظومههای اساطیری زیادی سروده شده اما اثر فردوسی از همه ماندگارتر بوده و هیچکس نتوانسته حتی بعد از فردوسی، اثری مشابه آن را ایجاد کند.به اعتقاد دادور، تنوع موضوعی از دیگر دلایل ماندگاری این اثر است. همچنین درونمایه قوی شاهنامه، انسان را با سه جهان اساطیری، تاریخی و پهلوانی آشنا میکند که حد و مرز این سه جهان در طول داستانها مجزا و قابلتفکیک نیست. هیچکدام از کتب کهن، بهخودیخود بهاندازه شاهنامه کامل نیستند ضمن اینکه زبان شاهنامه، زبان شعر است و دیگر کتابها بهاندازه شاهنامه جذاب نبودهاند.به گفته این استاد ادبیات، شاهنامه علاوه بر داستانی بودنش، یک دایره المعارف پویا از آداب کهن ایران است و همانطور که یک جد محبوب و مرحومی داریم و میخواهیم بدانیم که چه ویژگیهایی داشته و کدام از ما به او شبیهتر هستیم، خواندن شاهنامه هم برای ایرانیان همین کارکرد را دارد و ما همواره کنجکاو بودهایم بدانیم که آداب آن روزگار چه بوده و چه آدابی از بین آنها باقیمانده است.این استاد ادبیات، به آدابورسوم کفنودفن ایرانیان باستان که از اشعار شاهنامه قابلاستخراج است نیز اشاره کرد و در توضیح آداب دیگری که امروزه کمتر متداول است، گفت: ما از خلال داستانهای شاهنامه میفهمیم که در غالب موارد، زن خواستار مرد میشده؛ چه در داستان بیژن و منیژه، چه در داستان تهمینه و رستم و زال و رودابه و بهنوعی در داستان گشتاسب و دختر پادشاه روم. این میتواند ارتباطی با آدابورسوم آن زمان داشته باشد و حداقل میتوان گفت که خواستگاری زن از مرد در آن دوره عیب محسوب نمیشده است.از نظر وی، شاهنامه اگر مورد استقبال مردم هم قرار نمیگرفت باز بهواسطه نامش، حفظ میماند، چرا که این اثر همواره در تمام دوران، در دربار محفوظ بوده اما اندرزگونه بودن این کتاب هم خود دلیلی بر توجه بیشتر بر این اثر بوده است؛ از جمله این اندرزها میتوان به بیت «اگر پشه از شاه یابد ستم/ روانش به دوزخ بماند دژم» اشاره کرد.دادور، در ادامه شرح ویژگیهایی که شاهنامه را ماندگار کرده، گفت: شاهنامه، تخیل را قوی میکند و فردوسی چنان بهدقت ظرایف را توصیف کرده که بهراحتی قابلیت تبدیل داستانهای شاهنامه به آثار نمایشی و نمایشنامه وجود دارد، کاری که کشورهای خارجی انجام دادهاند و متأسفانه خود ما از آن غافل هستیم.بنابر گفته این استاد ادبیات، شاهنامه دارای نوع عالیِ روایت است و فردوسی، چگونگی روایتها را همراه با جزئیات شرح میدهد. همین امر باعث میشود که تخیل، گامبهگام با این کتاب همراه شود. شاهنامه در خود طنز هم دارد. راوی آن، قضایا را بهگونهای تعریف میکند که مخاطب میداند چه اتفاقی در داستان افتاده اما هیچکس در داستان نمیداند و خواننده، خوانش خود را ادامه میدهد تا ببیند شخصیتها چگونه میفهمند که چه اتفاقی افتاده است.وی ادامه داد: شاهنامه یک تراژدی به مفهوم نبرد خدایان با یکدیگر در سبک یونانی و هندی و در سبک ایرانی، جنگ انسان با قضا و قدر است. در کنار تمام عناصر گفتهشده، فردوسی متکلم وحده نیست و سخن را از زبان خود پهلوانان بیان میکند، ضمن اینکه فردوسی در شخصیتپردازی بسیار قوی عمل کرده، تا آنجا که مخاطب، با شناختش از شخصیتها حتی میتواند تصور کند که اگر هر کدام از آنها در روزگار ما باشند چه خواهند کرد؟به گفته دادور، دلایل فرامتنی ای هم وجود دارد که شاهنامه را در روزگار ما خواندنی میکند؛ شاهنامه شادی افزاست و خواندن آن در روزگار ما بهنوعی رواندرمانی است. شاهنامه، تصویر عظمت جهانی است که یکسره شاد و آباد است و خواندن و تصور کردن این آبادانی، به ما آرامش میدهد؛ یادمان میآورد ما در ایرانی زندگی میکنیم که زمانی اینگونه بوده، آباد و سرشار از زنان و مردانی که تمام تلاششان حفظ ایران بوده، کیان ایران، کیان آنها بوده و اگر هر جنگ و شری برای آنها پیش میآمده، در نهایت گذرا بوده است.این استاد ادبیات ابراز امیدواری کرد که اگر الان روحیه خود را از دست دادهایم شاید با خواندن شاهنامه قدری به اینکه شاید ماهم بتوانیم به آنها شبیه شویم ایمان بیاوریم.وی در ادامه، شاهنامه را «کتاب گریه» هم دانست و گفت: آبادانی و شادی ایران تا حمله اعراب ادامه پیدا میکند، شاهنامه از این پس، کتاب مویه و نوحهای بر ایران و تمدنی میشود که از بین رفته است.به نظر دادور، حداقل دلیلی که میتوان برای حفظ شاهنامه در نظر گرفت این است که متنی که بعد از اینهمه سال توان داشته ما را بخنداند، بگریاند و ذوق و آتش در دل ما ایجاد کند ارزش حفظ کردن را هم دارد.به اعتقاد این ادیب و پژوهشگر فارسی، شاهنامه تنها متن ادبی ماست که موضوع آن از ابتدا تا انتها ایران است و در داستانهای مختلف آن نیز، مناقشه بر سر ایران است. نویسندگان دیگر متون ادبی، یا در موارد محدود به ایران ابراز ارادت کردهاند و یا آثارشان تلاشی برای شبیه بودن به شاهنامه ایجاد شده و فقط در شاهنامه با این نوع وطن روبرو میشویم که باید کیان آن را حفظ کرد.وی مسئله هویت در شاهنامه را یک مفهوم مدرن دانست و گفت: ایران، سرشار از زبانها و قومیتهای مختلف است، اما چیزی که همه ما را متحد کرده، اجدادمان هستند که به شیوه زیبایی در شاهنامه تصویر شدهاند و با یافتن این مضمون میتوان به این شعار تکیه کرد که «شاهنامه، شناسنامه مردم ایرانزمین است.»دادور، با اشاره به گفته آلن دو باتن، نویسنده، فیلسوف و مجری تلویزیون بریتانیایی گفت: ادبیات، یک ابزار برای حساس کردن ما به چیزهای مختلف است، پس نباید خوانشی منفعلانه از آثار ادبی داشته باشیم. لازم است که ما نیز شاهنامه را غیرمنفعلانه بخوانیم و آن را در زندگی خود انعکاس دهیم.این استاد ادبیات افزود: شاهنامه در دربار سلطان محمود تولید و مانا شد، اما فردوسی عینک آزادگی ایرانیان را بر چشم گذاشته بود و همتراز شعرای دیگر شعر گفت. او آزاده زیست و با پشتکار سیساله، در حفظ آزادگی، شاهنامه را خلق کرد. در اصل، شاهنامه حاصل تأثیری است که فردوسی، خود بهعنوان نخستین مخاطب از شاهنامه گرفته است.