نویسنده: نوید کریمی
۱۳ بهمن مصادف با ۲ فوریه به اسم روز موشخرما معروف است. دربارهی این روز یک فیلم هم ساخته شده که محبوب و معروف است. از آنهایی که هر سال در روزش دوباره و دوباره باید دید.
فیلم در سال ۱۹۹۲ ساخته شد و امسال سی ساله شده است. اما بهتان قول میدهم که هنوز تازگی و طراوت همان زمان را دارد و اگر فیلم را دیده باشید تایید میکنید که چندباره دیدنش همچنان لذت بخش است.
«فیل کانرز» خبرنگار هواشناسی برای گزارش از روز ۲ فوریه با گروهش به شهری میرود. اما خوشش نمیآید که خیلی در شهری کوچک بماند و کارش را سرسری و با بیخیالی به انجام میرساند و میخواهد که غروب نشده برگردند، اما بدی آب و هوا مانع میشود و آنها شب را مجبور به ماندن میشوند.
ماجرا از این نقطه شروع میشود. هر بار که فیل از خواب بیدار میشود، در روز دوم فوریه و در همان شهر است و قرار است گزارش را اجرا کند و به سرانجام برساند. در ابتدا ترسناک است و غیرقابل باور، بعد بامزه میشود و خوشایند چون فیل میفهمد که میتواند بر وضعیت مسلط شود. او در این بازه هرکاری که دلش میخواهد انجام میدهد. هر هنر و تخصصی که دوست دارد فرا میگیرد. هیچ چیزی جلوی او را نمیگیرد و حسی خداگونه به او دست میدهد که از آن استفادههای بامزهای میکند. مثلا به اندازه ده نفر شیرینی میخورد و میداند مشکلی بابت عواقب جسمیاش پیدا نخواهد کرد. یا از ماشین حمل پول بانک دزدی میکند و خلافهای دیگر. اما اینها خیلی زود مزهشان را از دست میدهند و چیزی نیست که دیگر در تکرار همیشگی سرگرم کننده باشد و بعد یأس میآید و ناامیدی و سعی برای خلاص شدن از این وضعیت. این تلاشها اول ترسناکند و بعد خندهدار میشوند و در ادامه همراه با حس ترحم. غمگینمان میکند و ما هم چون فیل کانرز هیچ کاری از دستمان برنمیآید.
از اینجا به بعد اما فیل برای خودش هدف پیدا میکند، زندگی در تکرارش را برای چیزی که فکر میکند باارزش است میگذراند و موفق میشود. برای آنکه دل زن مورد علاقهاش را به دست بیاورد تلاش میکند و درعین حال در نزد دیگران هم محبوب میشود، چیزی که قبلا اصلا نبود. و داستان با طعم دوگانهی تلخ و شیرینش تمام میشود، نه در خاطرهی مخاطبانش.
تماشای این فیلم را به سینمادوستان پیشنهاد میکنیم و معتقدیم هرکس این فیلم را ببیند، وسوسه دوباره دیدنش رهایش نمیکند.