• مقدمهای بر فصل بیماری، مرگ و سوگواری •
عاطفه صفری: قدمت مرگ به اندازۀ زندگی است و اندیشۀ مرگ هیچوقت آدمی را رها نکرده است. شیوۀ اندیشیدنِ ما به مرگ است که تفاوتهای آشکاری دربارۀ مدیریت مرگ و مراسم قبل و بعد از آن در جوامع مختلف ایجاد میکند. نوشتن و گفتن از مرگ هنوز شاید تابو باشد و واکاوی آن میتواند تأثیر شگفتی بر زندگی داشته باشد. شاید ما هر روز با مرگ خودمان یا دیگری روبرو نمیشویم اما روزی نیست که به مرگ فکر نکنیم. هرچند سرکوب این واقعیت و پس راندنِ آن به ناخودآگاه، مانع شناخت و در نتیجه برخورد مناسب با آن میشود.
نگرش انسانها به مرگ، در طول سالیان، دچار دگرگونیهای فراوانی شده است و میتوان از جهات مختلف روانشناختی، فلسفی، انسان شناختی و جامعه شناختی آن را بررسی کرد. بنابراین در ادامۀ پروژۀ «واکاوی امر عادی و روزمره»، موضوع این فصل را به «بیماری، مرگ و سوگواری» اختصاص دادیم. از آن رو که این مسئله یکی از مهمترین و تاثیرگذارترین مسائل زندگی و به طور اخص، «ما» در ایرانِ معاصر بوده است.احاطه شدن ما با اخبار راجع به مرگ دیگران در نزدیکیهایمان و شیوههای مواجه شدنِ ما با مرگ و مرگاندیشی و حتی مرگزدگی، بهانۀ شروع این فصل برای ما بود.
• دو نشست به اسطوره و مرگ اختصاص دارد
طبق رسم فصلهای پیشین، نشستهایی را تعریف کردیم و در این نشستها سعی کردیم از جهات گوناگون به این مسئله بپردازیم. دو نشست از این فصل را به اسطوره و مرگ اختصاص دادیم و در سه نشست فلسفی نیز مروری بر دیدگاههای مختلف فیلسوفان جهان در مورد مرگ داشتیم. همچنین در یک نشست که گزارش آن در این مجموعه آمده است، از منظر روانکاوی، به بررسی مرگ پرداختیم. علاوه بر اینها دو نشست را نیز به رویکردی انسانشناسانه این مسئله اختصاص دادیم.
از آن رو که موضوع مرگ یکی از مهمترین و شاید پربسامدترین مسائل در حوزههای گوناگون است، مسلما نشستهای ما نمیتوانسته کامل باشد اما تلاشمان این بود که یک «ترم» راجع به این موضوع حرف بزنیم و بشنویم و امیدوار بودیم با بررسی و واکاوی این مسئله، نوشتن و سخن گفتن از مرگ را آسانتر سازیم و بتوانیم آن را تا حد ممکن به سطح خودآگاه بیاوریم و با این ارائهها، موادی برای نوشتنِ مخاطبانمان فراهم کنیم.
همانطور که در تیتر ما هم هست، این فصل فقط در مورد مرگ و سوگواری نبوده و «بیماری» نیز یکی از مسائل کلیدی بحثهای ما بود که در نشستهایمان فرصت پرداختن به آن را نداشتیم اما در نوشتهها و جستارهایی که در این مجموعه میبینید، این مسئله نیز مورد توجه نویسندگان ما بوده است.
• فرم جستار دارای اهمیت است
یکی از مهمترین اهداف ما در این پروژه، «نوشتن» بوده که فرم «جستار» را از دیگر فرمها مناسبتر دیدهایم و در تهیه و تنظیم این مجموعه سعی شده به خطالرسم نویسندگان احترام گذاشته و مطالب یکدست نشوند. از همین روست که خطالرسم هر نویسنده حفظ شده است. همچنین در چاپ مطالب، به دنبال نویسندههای حرفهای نبودهایم و گوناگونی و اختلاف سطحی که در مطالب دیده میشود، مسئلهای «عمدی» است و امیدواریم که هرچه جلوتر میرویم، این گوناگونی چه از نظر تعداد نویسندگان و چه تفاوتهای سبکی و فکری، بیشتر هم بشود. تداوم این پروژه و پیشرفت آن متکی بر مخاطبان و همراهان آن است و امیدواریم این حرکت تا آنجایی که میتواند و موضوعیت دارد، ادامه یابد.
از موسسۀ رویش و مدیریت محترم آن، سرکار خانم مهریار و آقای صریریان برای همکاریهایشان جهت برگزاری نشستها و انتشار مجموعه نهایت تشکر را داریم و همچنین ممنونیم از دبیر فرهنگی موسسه، سرکار خانم سترده و مدیریت اجرایی سابق مجموعه؛ سرکار خانم دانشگر و تمامی همکاران ما در موسسۀ رویش مهر که بستری برای انجام این پروژه فراهم ساختهاند. به علاوه سپاس فراوان دارم از اعضای شورای برگزاری و سیاستگذاری پروژۀ امر عادی و روزمره، آرش اخوت و نفیسه باقری و همکار این فصلِ ما؛ مینا شمگانی، که نهایت همکاری را در برنامهریزی و برگزاری نشستها و جمعآوری مطالب و تنظیم این مجموعه داشتهاند.