برگزار شد
- محل برگزاری رویش مهر
- ساعت برگزاری 17
- دبیر برگزاری آرش اخوت
- سخنران صاالح نجفی
صالح نجفی: در ابتدا باید به این نکته اشاره کرد که وقتی عنوان جلسه «مرگ از نگاه لکان» است، در بحث در مورد متفکری خاص، باید از کسانی دعوت شود که تا اندازهای کارشناس باشند و در هر صورت، در فضای بینالمللی اینطور است. اینکه چرا در اینجا چنین نیست، بهلحاظ تاریخی و اجتماعی علتهای زیادی دارد و من همین ابتدا باید بگویم متخصص هیچکدام از اینها نیستم و بهمیانجی ترجمه درگیر بحثهای تئوریک شدهام و قدری هم تصادفی بوده که با فضای بحثهای روانکاوی آشنا شدم. به هرحال هیچ تخصصی در زمینۀ روانکاوی، فروید یا لکان ندارم. بحثی که ارائه میکنم بیشتر به این امید است که دوستان متخصص درگیر شوند یا اگر کلیت بحث برایشان جذاب آمد، بهانهای بشود که بیشتر بخوانند.
مطلب را در سه قسمت طرح میکنم و در ابتدا از مفهوم Death Drive ــ آنچه در فارسی «رانۀ مرگ» ترجمه شده و جا افتاده ــ شروع میکنم و دربارۀ ریشۀ این مفهوم خواهم گفت و نیز اینکه این ایده چگونه وارد گفتار نظری فروید شد و او چگونه با صورتبندی مفهوم رانۀ مرگ، بهعنوان یک متفکر، وارد حوزۀ انسانشناسی، جامعهشناسی، فلسفه و بسیاری حوزههای دیگر شد که شاید تا پیش از آن حتی خود فروید هم تصوری از آنها نداشت؛ پیش از آن دکتر زیگموند فروید بود، کسی که کارهای علمی میکرد، با تخصصی مشخص، و جنبشی بهراه انداخته بود به عنوان جنبش روانکاوی. تا قبل از آن کسی تصوری نداشت که میشود از آراء فروید در انسانشناسی، جامعهشناسی، اسطورهشناسی، ادبیات و خلاصه در همهجا استفاده کرد. خودش تستهایی میکرد اما همه آزمایشی بود. مفهوم رانۀ مرگ، فروید را تبدیل به چهرهای همتای هگل در فلسفه کرد. او، در قلمرو روانشناسی، داشت با این مفهوم کاری میکرد یا چیزهایی به این حوزه اضافه کرده بود که ما در فلسفه از هگل دیده بودیم. این قسمت اول بحث است. در قسمت دوم، بهطور مشخص، سراغ لکان میرویم. کسی که شعار اصلیاش بازگشت به فروید بود. قدری در مورد بازگشت به یک متفکر خواهم گفت و اینکه لکان کجا با بازگشت به فروید از فروید فاصله میگیرد، یا چگونه راه فروید را به ترتیبی ادامه میدهد که میشود گفت مشابه آن را در تاریخ مارکسیسم یا بقیۀ جنبشهای فکری هم داریم: یک متفکر نهضتی فکری بهراه میاندازد، یکسری متن تولید میشود و بعد کسانی سردمداران راه او میشوند، بعضیها تجدیدنظر میکنند، بعضی آن را بسط میدهند، یا بهروز میکنند. میشود گفت کار لکان، نوعی مقابله با تمام جریانهایی است که خودشان را دنبالهرو فروید میدانند. او شعار بازگشت به فروید را برای ما معنی میکند. یکی از جاهایی که نسبت لکان و فروید مهم میشود، مفهوم رانۀ مرگ است و بهوقتش خواهم گفت که لکان کجا از فروید فاصله میگیرد، یا در واقع چیزی را در فروید کشف یا احیاء میکند که برای خود فروید هم آنقدر آشکار و روشن نبود. قسمت سوم بحث، که امیدوارم خلاصهتر هم بشود، یک مثال هنری است از ماجرای رانۀ مرگ و ارتباط سوژۀ بشری انسان با مرگ که امیدوارم بحث را کمی روشنتر کند….